مرگ وزندگی

مرگ از زندگی پرسید:این چه حکمتی است که باعث میشود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم؟

زندگی لبخندی زد وگفت:دروغهایی که در من نهفته است وحقیقتهایی که در تو وجود دارد.

نامه ای به یک دوست

علاقه ومحبت شدیدی که سابقا به تو ابراز میکردم

دروغ وبی اساس بود ودر حقیقت نفرت من نسبت به تو

روز به روز بیشتر میشودوهرچه بیشتر تو را میشناسم

به دورویی تو بیشتر پی میبرم

این احساس در قلب من جای میگیردکه بالا خره باید

از هم جداشویم وبه هیچ وجه حاضر نیستم که

روزی شریک زندگی تو باشم

اگر چه دوستی ماچون گلهای بهاری کوتاه بود ولی

بسیاری از اوراق وصفحات زندگی تو برای من روشن شد ومطمئن هستم

جز تضاهر ودو رویی چیز دیگری نیست

اگر ازدواج ما سر بگیردتمام عمر

به پشیمانی خواهد گذشت و اگر غیر از این باشد

خوشبخت خواهیم بود حالا لازم است بگویم که

این موضوع را هیچ گاه فراموش مکن ومطمئن باش

این نامه را سرسری نمینویسم وچقدر ناراحت کننده است اگر

باز هم بخواهی در صدد دوستی با من باشی بنابر این از تو میخواهم که

جواب نامه مرا ندهی چون نامه تو سراسر

دروغ تضاهر وخالی از

محبت است ولی تصمیم گرفتم همیشه

تو ویادگاری های تلخ عاشقانه ات را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمیتوانم

خود را راضی کنم که دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم.

اگر میخواهی  محبت  عشق  وعلاقه من را نسبت به خودت بدانی این نامه را یک خط در میان بخوان

 

دلتنگی

وقتی که دلتنگ میشی حرف زدن خیلی سخت میشه اونم نه هر حرفی.منظورم  

حرف دل بود 

حرف دل تنگی که توی سینه مالا مال از غم واندوهی رو که داری رو میگم....

توی ایجور مواقع هر کسی یه کاری میکنه ویه عکس العمل متفاوت از دیگری داره.

من شاید بعضی وقتهابتونم با شعر حتی شده یه بیت از هر شاعروهر کسی حتی شعر ها

ونوشته های بی معنی خودم دلمو یه کم اروم وخالی کنم.

میخام سعی کنم اینجا این کاررو انجام بدم...

این است شروع دلتنگی های یک دلتنگ در شبی سردتر از شب یلدایی که در دل یخ زده

زمستان متولد میشود.

حقیقت

روزی به او گفتم به چشمانم نگاه کن وبگو که دوستت دارم روشو بر گردوند وگفت خیلی دوستت دارم چن وعت گذشت و به من ثابت شد که اون روز به من دروغ گفت او برای همیشه رفت و من فهمیدم که زبا عضو دروغگوئیست ولی چشمها هیچ موقع دروق نمی گویند

دل شکسته

زمانی که گلدان شکست پدر گفت:حیف خواهرم گفت: مال من بود ولی بود مادر گفت:عمرش کوتاه بود برادر گفت:زیبا بود

زمانی که قلب من شکست هیچکس حتی آخ هم نگفت

تقدیم به کسی که نگاهش نشانه حیاتولبخندش نشانه زندگی است

سلام:سلامی به گرمی خورشیدوبه سرخی شقایق به بلندی ابدیت وبه درخشندگی ستارگان در شب.

سلامی چو بوی گل آشنایی آنروز که تو مثل ستاره ای چشمک زن به من خندیدی دیگر بار با خود فکر کردمکه با تنهایی وداع کرده اما غافل از اینکهدر زندگی نقش کسی را بازی میکنم که دنیا هیچ وقت به او وفا نکرده.پس چه میتوان از این زمانه بگوییم جز آهی که از دل بر آرم و با تمام وجود بگوییم دوستت دارم.آری دوستت دارم یک عمر گدای مسکین در خانه تو باشم وتو را سپاس کنم .ای زیبای قشنگم میخواهم در کنار یکدیگر با لطف صفا عمری را سپری کنیم ودلداده همیشگی یکدیگر باشیم ودر خلوت ترین شبهای زندگی سر عشق بگوییم.ای امید روزگارم مدتهاست که عشق تو تمام وجودم را در بر گرفته وتا به حال جرات نمیکردم احساسات قلبی خود رادر میان بگذارم. ولی حالا اعتراف میکنم که بیش از این قادر نیستم در شعله های سر کش عشق تو بسوزم.اما بدان از چیزی میترسم از آینده از یک حادثه عظیم وآنروز که تو به عشق من جواب رد بدهی.


َ

هزیان نمیگویم دیوانه نیستم اگر تو روبرویم باستی و برایم اشک بریزی من میخندم اصلااگر تو برایم گریه کنی من قهقه میزنم چون تو مرا باور کرده ای  وبرایم اشک میریزی.

هفت سین

به نام آفریدگار زیبا

بهار سبز خداوندی فرا میرسدو چه زیباست تفره هفت سین.

کاش سبزه دوستی ها در بیابان کینه ونفرت سماق نمی مکید.

کاش سیب وحدت را در سرکه نفاق نمی انداختیم.

کاش اخم آدمها به تلخی یک حبه سیر بود.

ای کاش سکه آخرین جزء سفره هفت سین بود.

چه زیباست هشت سینی که سعادت عضو جدایی نا پذیرش باشد.

و چه زیباست صوت((حول حالنا الی احسن الحال))

سلام بچه ها سال جدید رو به همه شما دوستان خوبم تبریک میگم و سال خوبی رو برای شما آرزو میکنم

هدیه

 

تقدیم به تو

 

تو که دوستی را میفهمی،تو که دوستی را لمس میکنی،تو که احساس پاک دوستی را نوشیدی،تو که بر رویاهالانه نساختی،تو که چشم گشودی بر حقیقت،تو که دریافتیاحساس پاک انسانیت،تو که ساختی قصری ازمحبت،تو که دریافتی پیام اصالت،تو که دریافتی دوستی بی مرز اما پر ازمرز،احساس قدم بر آب نهادن اما فرو نرفتن،همیشه تا ابد هستی در اعماق وجودمآنجا که هیچ نا محرمی را راهی نیست،اما تو هستی تو که محرم ترینی

شکار

عشق بازی را کار هر صیاد نیست

این شکار را دام هر صیاد نیست

عشق بازی را قابلیت لازم است

این قلب حساس را حقیقت لازم است

انتظار

 

خیلی دوست داشتم موسیقی نوار بودمتا انچه را در توان داشتم نغمه دل انگیز خود رابه گوش عالم می رساندم

خیلی دوست داشتم گلی زیبا وبی ریا بودم تا توسط من دختری که از دست دوستش دلگیر شده شاد شود

خیلی دوست داشتم کبوتری سفید بال بودم وپرواز میکردم واین دنیا را با این عظمتش زیر پاها وبالهایم قرار میدادم.خیلی دوست داشتم قطره بارانی بودم وبه تشنگی پونه پاسخ میدادم.خیلی دوست داشتم لبخند بودم و بر این دنیای فریبنده میخندیدم.اما افسوس که حتی نمیتوانم خودم باشم چرا که بعضی افراد مرا به هر طرف که می خواهند سوق میدهندو هیچ توجهی به من وفریادهای اعماق وجودم میکشم ندارند.خیلی دوست داشتم شیشه عمر انتظار را بشکنم تا همه این درد رنج وبدبختی هابه آخر برسد

سال نو مبارک

فرا رسیدن این عید سعید را به همه دوستانم تبریک می گویم

و امیدوارم که سال ۸۵ سال بهتری برای شما باشد

کلام آغازین

به نام خدایی که ابر ها را می گریاند

         تا گلها بخندند

 خدایی که همه از اوست و جز او را نمی پرستیم

خدایی که شقایق را آفرید

 پس تا شقایق هست زندگی باید کرد