نامه ای به یک دوست

علاقه ومحبت شدیدی که سابقا به تو ابراز میکردم

دروغ وبی اساس بود ودر حقیقت نفرت من نسبت به تو

روز به روز بیشتر میشودوهرچه بیشتر تو را میشناسم

به دورویی تو بیشتر پی میبرم

این احساس در قلب من جای میگیردکه بالا خره باید

از هم جداشویم وبه هیچ وجه حاضر نیستم که

روزی شریک زندگی تو باشم

اگر چه دوستی ماچون گلهای بهاری کوتاه بود ولی

بسیاری از اوراق وصفحات زندگی تو برای من روشن شد ومطمئن هستم

جز تضاهر ودو رویی چیز دیگری نیست

اگر ازدواج ما سر بگیردتمام عمر

به پشیمانی خواهد گذشت و اگر غیر از این باشد

خوشبخت خواهیم بود حالا لازم است بگویم که

این موضوع را هیچ گاه فراموش مکن ومطمئن باش

این نامه را سرسری نمینویسم وچقدر ناراحت کننده است اگر

باز هم بخواهی در صدد دوستی با من باشی بنابر این از تو میخواهم که

جواب نامه مرا ندهی چون نامه تو سراسر

دروغ تضاهر وخالی از

محبت است ولی تصمیم گرفتم همیشه

تو ویادگاری های تلخ عاشقانه ات را فراموش کنم چون دیگر به هیچ وجه نمیتوانم

خود را راضی کنم که دوستت داشته باشم و شریک زندگی تو باشم.

اگر میخواهی  محبت  عشق  وعلاقه من را نسبت به خودت بدانی این نامه را یک خط در میان بخوان

 

نظرات 1 + ارسال نظر
فهیمه چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://dozd_del.blogsky.com

سلام
وبلاگتون جالبه واقعا
ممنون که به وبلاگ ما هم سر زدین
امیدوارم که موفق باشین
خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد