انتظار

 

خیلی دوست داشتم موسیقی نوار بودمتا انچه را در توان داشتم نغمه دل انگیز خود رابه گوش عالم می رساندم

خیلی دوست داشتم گلی زیبا وبی ریا بودم تا توسط من دختری که از دست دوستش دلگیر شده شاد شود

خیلی دوست داشتم کبوتری سفید بال بودم وپرواز میکردم واین دنیا را با این عظمتش زیر پاها وبالهایم قرار میدادم.خیلی دوست داشتم قطره بارانی بودم وبه تشنگی پونه پاسخ میدادم.خیلی دوست داشتم لبخند بودم و بر این دنیای فریبنده میخندیدم.اما افسوس که حتی نمیتوانم خودم باشم چرا که بعضی افراد مرا به هر طرف که می خواهند سوق میدهندو هیچ توجهی به من وفریادهای اعماق وجودم میکشم ندارند.خیلی دوست داشتم شیشه عمر انتظار را بشکنم تا همه این درد رنج وبدبختی هابه آخر برسد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد